باغچه بیدی 34 - نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی

فصل سی وچهارم – خط و مشی پذیرش مددجو
 
طبق قرار، راس ساعت  10 صبح جلسه من با مامانا و نسیم در مورد شرایط جذب مددجو ها شروع شد .
مامان لیلا حرفهاش رو اینجوری شروع کرد : با توجه به  وضعیت جامعه و گسترش فقر ؛ اعتیاد و بیکاری ، خانواده های زیادی شیرازه شون از هم پاشیده ...... نتیجتا جمعیت نیازمندان رو به افزایش گذاشته ...... اما  ما منابع و امکانات محدودی داریم . به همین دلیل باید به اندازه وسع و توان خودمون نیازمندترین ها رو جذب و حمایت کنیم.
البته نمی تونیم یه لیست بنویسم بگیم هرکی این شاخصه های کلی را داشت  ........... بله ....... و  اگر نداشت خیر. مددجوها باید  براساس شرایط فردی خودشون  بررسی بشن ..... البته شاخصه  های کلی داریم ....... اما قطعی و لاتغیر نیستن .
مثلا می گوییم زنانی که بدون سرپرست هستند ....... خب زن بی سرپرست یعنی چی؟ زنی که طلاق گرفته ؟ زنی که همسرش فوت کرده ؟....... آیا زنی که شوهر داره اما بر اثر تصادف  شوهرش قطع نخاع شده و هیچ راه در امدی نداره ، مستحق دریافت کمک و حمایت نیست؟  .......
یا زنی که به هر دلیل شوهرش بدون هر گونه توجه به نیازهاش ولش کرده و قیدش رو زده ........ شامل کمک های ما میتونه باشه .......
از این دست موارد بسیار است که ما نمی دونیم ..... چون باهاش برخورد نکردیم  ........
تکرار می کنم  ........ نظر من اینه که باید هر مراجعه کننده و رو تو موقعیت خودش بررسی و ارزیابی کنیم  ........
همچنین ما میتونیم ..... نوع کمک ها رو دسته بندی کنیم ...... نه لزوما هر کس تحت پوشش قرار گرفت لیست کامل حمایت ها رو بهش بدیم.
بازهم مثال میزنم : مثلا ممکنه فردی باشه که یه آلونک کوچیک داره . اما به نان شب هم محتاج باشه ........ خب ما
میتونیم .... فقط کمکش کنیم که صد در صد خرجش رو خودش در بیاره .......... یه کارگاه بهش بدیم و مواد اولیه و بازاری برای فروش محصول تولیدیش توی یکی از مجتمع های کسب و کار بنیاد ......... یا میتونه از بچه های سایر مددجو ها نگهداری بکنه ....... خب بهش شغل بدیم  .......
یه دسته خانم های دیگه هم هستند .......... که خونه دارن ....... پول دارن ......... اما از بی کسی حتی یه لقمه نون هم از گلوشون پایین نمی ره ........ مثل مامان شوکت قبل از آشنایی با شما ........ مامان شوکت بنظرم از نسیم هم بیشتر نیازمند بود ........ نیازمند به حضور نسیم ....... قبل و بعد مامان رو به یاد بیارین ....... الان برای بیست سال دیگه عمر دلایل کافی و مهم داره ....... در صورتیکه قبلش منتظر پایان کار بود  ........
هنر ما باید تامین نیازهمه نیازمند های واقعی  با مدل های مختلف باشیم ........ اینجوری توانمندی بیشتر و کمک افزونتر خواهیم داشت ........
همه محو حرفای مامان لیلا بودیم ........... چه روح بلندی و چه افکار بزرگ انسان دوستانه ای ......

 گفتم : مامان لیلا کاملا حق داره  ...... ما باید انسان ها رو در جایگاه خودشون بسنجیم  ......... ظواهر نباید ما رو گول بزنه ...... و ادامه دادم : من هیچ حرفی برای اضافه کردن به صحبت های شما ندارم ......... شما در بهترین شکل ممکن ..... مسیر حرکتمون رو روشن کردین ....... ما نمونه های خوبی در اطرافمون داریم ........ افرادی که این مشکلات رو بر عکس من بخوبی حس کردن و باهاش مواجه شدن ، بنابراین بدون هیچ عذر و بهانه ای انتخاب این افراد با شماست ..... از مامان پرسیدم: شما نظری داری مامان منیره .....
مامان گفت : وقتی انسانی مثل لیلا خانم این همه فهمیده و دلسوز هست ....... من افتخار می کنم کنارش کمکی بکنم ...... در این زمینه من کنار دستش خواهم بود ..... همه حرفها رو ایشون از عمق جان همه ما گفت .
از نسیم : پرسیدم تو چی  ؟
با بغض گفت : بله من یه دنیا حرف دارم که بزنم ...... اما همه این دنیا حرف رو در یک جمله خلاصه می کنم ........ مامان لیلا ، داداش نوید  ...... عاشقتونم .......... با همه وجودم .......  و تا آخر عمر ........... و مطمئن هستم  همه کسانی که از این به بعد ...... زیر سایه تون قرار می گیرن ، همین حس من رو بهتون خواهند  داشت ........ و زد زیر گریه .........
مامان لیلا از پشت میز جلسه بلند شد و رفت طرف نسیم .........  توی بغلش گرفت و نوازشش کرد  .........
به این نتیجه رسیدم  دیگه ضرورتی برای ادامه جلسه وجود نداره  ......... همه چیز کاملا روشن بود و من خیالم کاملا از این جهت راحت شد .........

فقط در پایان اعلام کردم : پس جذب مددجویانی رو که فعلا با ایجاد شغل میتونیم کمک کنیم شروع کنید  ....... چون مجتمع شماره دو آماده بهره برداری هست ....... به ازای هر مدد جو که حرفه ای می دونه و می تونه  محصولی مناسب تولید کنه  چهار نفر مددجو در نظر بگیرید ، که کنار مددجو ماهر هم کار کنن و هم آموزش ببینند ...... مددجوی ماهر پنجاه درصد سود حاصل را دریافت خواهد نمود .......... مددجویان کار اموز حقوق لازم رو از بنیاد دریافت خواهند کرد ......... مددجوی ماهر باید متعهد بشه  کار آموزان را ظرف مدت معین به تبحر لازم برای کار مستقل برسونه.

 

                                                                                                            پایان فصل سی وچهارم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: باغچه بیدی
برچسب‌ها: رمان باغچه بیدیباغچه بیدیباغچهبیدینیروی هوایی پیروزیرمانمیدان باغچه بیدیسرای محله باغچه بیدیمحله باغچه بیدیصلاح الدین احمد لواسانیصلاح الدین احمدلواسانیاحمد لواسانیعاشقانهعشق رمان عشقیرمان عاشقانهرمانقصه عشقعاشقانه

تاريخ : پنج شنبه 23 آبان 1398 | 18:47 | نویسنده : کاتب |
.: Weblog Themes By Bia2skin :.